نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

پایان شب سیه سپید است؟

 

بلاخره این پروسه ی طولانی امتحانات هم تموم شد! 

آخیـــــــــــــــــــــــــــــش!! 

باورتون می شه ۱۷ واحد ناقابل رو سر ترم(یه شبه) دو دستی تقدیم ما کردند و موقع تحویل گرفتن اش ۱ ماه تموم ما رو سر دووندن!! 

بله٬امتحانات اینجانب مورخه ی ۲۵ خرداد ماه شروع شد و تا تا ریخ ۲۲ تیر ادامه یافت!! 

ما هم که وسطای این دوره حوصله مون حسابی سر رفته بود (چون اصولا فقط شب امتحان می شه درس خوند) به همه ی تفریحات نسبتا سالم سرکی زدیم تا بهمون خیلی هم بد نگذره. 

تو فرجه امتحان سخت و نفس گیر معادلات ۴-۵ روزی سفر بودم!!   

کلی از دوستان قدیم سراغ گرفتم و به دیدارشون رفتم. 

تا دلتون بخواد کتابای متفرقه رو نصفه نیمه خوندم.یه عالمه خرید رفتم.(به به!) 

کلاس زبان رو هم به این تفریحات سالم اضافه کنید که در جوار اون دوستان هم بودن خالی از لطف نبود. 

اما چه فایده؟؟ 

نذاشتن این شادی های کوچک به مغز استخوان جان ما (امکان نداره این ترکیب رو جای دیگه ای ببینید!!) نفوذ کنه و شروع کردن به اعلام نتایج!!! 

هر روز با هزار ترس و لرز سایت دانشگاه رو باز می کنم و دلی لرزان رهاوردهای این یک ماه پر تلاطم رو رصد می کنم. 

(از اینجا به بعد رو افراد زیر ۱۸ سال و اونایی که بیماری قلبی دارن بخونن!!

 

همه ی اون امتحانایی رو که بعد از امتحان می گفتم: همه اش دو ساعت خوندم ٬اما ۱۸ می شم رو ...  

بگذریم دوستان٬ 

از همه دوستان و اشنایان می خوام تو این روزهای مبارک من و معدل ام رو از دعای خیرشون محروم نفرمایند. که مومن عزیز است و خوب نیست جلوی در و همسایه و دوستان و اشنایان ابرویش برود. 

لطف عالی مستدام 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
م.ا. (همکلاسی) جمعه 25 تیر 1389 ساعت 11:23

سلام
محتاجیم به دعا!
عزیزم تو دیگه چرا!!!!! الان دوستان فکر می کنن که خدای نکرده تو ...... دیگه نمی دونن که خانون واسه خودش چه آتیشیه تو کلاس :)

سلام...
وای وای. م جان یه موقع نگی من سر کلاس چه اتیشایی می سوزونمااا.
ما اینجا به هزار زور قد یه دو زاری ابرو جم کردم.
یه مقع به بادش ندی؟
:دی

[ بدون نام ] شنبه 26 تیر 1389 ساعت 07:06

امیدوارم درس ها خوب پیش بره

خوب که پیش می ره.باید عالی پیش بره.

سید شنبه 26 تیر 1389 ساعت 17:38 http://www.shia-book.blogsky.com/

سلاااام...
میبینم که غیبت صغراتون خدا رو شکر به سر اومده!
این تیترتون رو که دیدم خنم گرفت؟!!
خدا رو شکر که حالا پایانش سپید و به روایتی سفید! بوده!!(خنده)
مال من گاها پایان بعضی از شباش گرگ و میش میشه!!!!!(خنده)

عجب از شما بعیده!!!
شب امتحانی بودن!!!
وای...!!
حالا آقایون رو بگید یه چیز؟! اما خانمها...!! به ما جور دیگه گزارش دادن از تلاش و درس خوندن خانم ها...!

معادلات... اگه از نوع دیفرانسیلش باشه که واقعا سخت میشه! مال ما که بعد از مجاهدات فراوان با 16، 17 پاس شد...(یادش بخیر)

خدا رو شکر ما هر وقت اینجا میاییم به دایره اصطلاحاتمون اضافه میشه!فقط مواظب باشید که اگه فرهنگستان زبان فارسی بفهمد شدیدا برخورد میکنه؟!(خنده)

دعای غیر مستقیم برا معدل؟!:
انشاالله که عزت مومنین حفظ بشه!
(خنده)

صبح نزدیک است و ...

سلااام اقا سید

بلااخره با دعای شما دوستان هر چیزی امکان داره.
:)

من تمام اخباری رو که در این زمینه درباره ی خانوما شنیدین تکذیب می کنم!!!
اقایون کلاس ما که راستی راستی ابروی هر چی ....
بگذریم که دلم حسابی خونه!!
بفرمایید این جمله ی شما هم مهر تاییدی بود بر حرف های من!!

معادلات... اگه از نوع دیفرانسیلش باشه که واقعا سخت میشه! مال ما که بعد از مجاهدات فراوان با 16، 17 پاس شد...(یادش بخیر)

اخه کی معادلات ۱۷-۱۸ می شه؟؟؟ معادلات و گذاشتن که دانشجو افتادگی یاد بگیره!!
نشنیدین که می گن:
افتادگی اموز اگر طالب فیضی!!
:دی

بابت دعا ممنون
شما که دستاتون و بردین بالا بی زحمت دعا کنید از دست این بچه های فرهنگستان زبان هم جان سالم به در ببرم!
:دی

در پناه حق
یا علی

بابالنگ دراز شنبه 26 تیر 1389 ساعت 18:18 http://khateratebarani.blogsky.com

امیدوارم سر بلند از این دیوار تاریخی بیرون بیایین
شما سر بلند باشین یا نباشین مار و تحویل نمیگیرین که
به هر حال بازم ارزوی موفقیت میکنم

ان شا الله
کی؟ من کی باشم که بخوام کسی و تحویل بگیرم یا نه...
:(
ممنون

رها چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 17:17

حالا معدلت چند شد؟
ما که دعات کردیم!!!!

شاهین یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 20:02 http://www.shahinrahimi.blogfa.com

خوب نیست دختر اینهمه درس خون باشه...بالاخره باید یه روز بره خونه اول و خونه داری و نونوایی و بچه بغل......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد