نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

روز بیست و دوم

 

 

مهربون خدا٬ 

 بهمون توان خدمت به والدین بده. 

 

روز بیست و یکم

خدای من، 

کوله بارم اگر چه از توشه راه تهی است، 

انباشته از توکل که هست. 

اگر چه خزه گناهانم مرداب دلم را هر لحظه به عفونت عذاب نزدیک می کند،آفتاب اطمینان به تو که هنوز در آسمان وجودم می درخشد... 

الها؛ 

از تو پناه بر تو ... 

روز بیستم

 

خوب من، 

 

ادب ارزانی مان دار که یقیین دارم هر که به افلاک دست یافت از اعجاز این نعمت پر قدر توست. 

 

روز نوزدهم

 

معبود من...  

در این وانفسا اخلاق،حسن خلق ارزانی مان دار که گران گوهری است. 

روز هجدهم

 

مهربانا، 

ما را در مسیری قرار بده که خود می پسندی، 

آن گاه به ما توانی عطا کن که در آن مسیر بهترین باشیم. 

 

روز هفدهم

 

قال علی (ع) 

 فان الشاهد هو الحاکم  

 

خدایا آبروی ما را پیش آن حاکم مهربان مریز.

 

روز شانزدهم

الها؛


منِ مغروق در گرداب گناه به مأمن رضایتت جز با توان دستهای بخشش تو نتوانم رسید.

روز پانزدهم

 

معبودا 

 

دلم عجیب هوای مدینه دارد، 

                                                  روزی مان گردان.

روز چهاردهم

 

خدا جون ... 

مامانم.. 

روز سیزدهم

معزّزا؛


لبخند را بر لبان آنانی که برای لبخند ما جگیدند ابدی بدار...