نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

زمستانه

حال این روزهایم را دوست ندارم،

جسم ام سرمای سختی خورده و در تلاشم روحم را سرما نزند..

دلم خورشید  چشمان کسی را می خواهد که وقتی به دلم می تابد...

نه ..

بگذریم،

بگذار قدری دلم کرخت شود،شاید تجربه ی بدی نباشد ..


پ ن: به قول عزیزی که خیلی وقته ندیدمشون:" آدم شماره تلفن شو رو دیوار نمی نویسه"

دوستان اگه با بنده امر خصوصی دارن تو کامنتاشون ادرس میل شون رو بذارن.

ممنون می شم

در ضمن کامنتای وبلاگ تا قبل از تایید بنده خصوصی هستن.اما فضای خصوصی برای پاسخگویی ندارم.

نظرات 2 + ارسال نظر
امین سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 13:56 http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام
آرزوی سلامتی دارم براتون...

سلام
ممنون آقا سید

س.ح سه‌شنبه 9 اسفند 1390 ساعت 19:22

سلااااام
عزیزم
دوست بی معرفت ما چطوره؟
...
دلمان تنگ شده زیاد
:-(

علیک سلام خانوووووم
حال دوست کم معرفت شما هم خوبه.ملالی نیست حتی دوری شما...
کجایی؟
چه می کنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد