تا به حال شده وقتی از کنار یکی از میادین شهر می گذری٬مردی را ببینی که فارق از هیاهوی دنیا کفشهایش را(که شاید همه ی دارایی اش از زندگی باشد) زیر سرش گذاشته و ارام خوابیده... شده به ارامش و خواب اسوده اش غبطه بخوری؟! گاهی داشته های ادم اسودگی اش را دستخوش تشویش می کند... خیلی وقت است که از داشته هایم خسته شده ام و دلم هوس خواب ارام او را دارد... این یعنی: خدا نعمت داد و من ندانستم چگونه از ان استفاده کنم... پ ن۱: کاش امشب سحر نشود... |