swan:
---- : :-/
swan: :-|
گاهی دلم عجیب از دست تکنولوژی می گیرید...
بگذار بخندند...من هنوزم دلم مست قلم و لیقه است و دوات... دلم حتی کبوتر نامه بر می خواهد تا اقای پست چی...
چه فایده دارد کامپوتر و کیبورد و این دنیای مجازی...؟
راستی جدی جدی اگر از رابطه طرفین مکالمه بالا و یا احیانا موضوع گفت و گو چیزی فهمیدید٬مرا هم بی خبر نگذارید.
پ ن۱: امروز از کلاس زبان که بر می گشتم٬گم شدم...
باورتان می شود؟
گم!
نمی دانم در کدامین دنیا سیر می کردم...اما وقتی با صدای بوق ماشینی به خودم امدم...نه کوچه ها برایم اشنا بود نه خانه ها...
من گم شده بودم...در مسیری که صد ها بار چشم بسته ان را رفته بودم....
همیشه ۸:۳۰ می رسیدم خانه...امشب از ۹:۳۰ هم گذشته بود...
وقتی مامان با دلواپسی علت تاخیرم را پرسید...
راست اش٬خجالت کشیدم بگویم گم شدم...
پ ن۲: به قول zdk که او هم از عزیزی نقل می کرد:
بی همگان به سر شود...
شما که جای خود داری.

سلام.
اشکال نداره... خوبه شما زود پیدا شدین... خیلی ها گم شدن و خودشون هم نمی دونن که چقدر از مسیر پرت شدن و به قول معروف گم شدن...
من با تکنولوژی موافقم...چون جای خیلی از نداشته ها رو پر می کنه... اگه این تکنولوژی نبود صدای فریاد قلمتون به کجا می رسید... نهایتا گوشه ای از کتابخانه ویا زیر قالی خونه و یا ...
------------------------------------------------------------------
از قبل :
از والیبال نگفتین... نکنه که توی ترکید ؛-)
دوست صمیمی نداشتید یا نخواستید که داشته باشید؟
شمارو ترک کرده یا فکر می کنید که ترکتون کرده؟
اون که رفته یه روزی برمی گرده...
من به شیطون به چشم دشمن نگاه نمی کنم... بحثش طولانیه...
نوشتن + اشک... چی بگم ؟ ...
موقعی که ناراحتین سعی کنید به یکی کمک کنید... توی آروم کردن معجزه می کنه...
یادش بخیر...چقدر می رفتم کمک خادم امام زاده... البته اون موقع اینطوری سنگ فرشش نکرده بودن و حالت قدیمی داشت... وقتی برمی گشتم رو ابرا بودم...
التماس دعا.
یاعلی.
سلام...
اره٬شایدم...پس تکنولوژی به نظرم یه جورایی می تونه جمع اضداد باشه...
--------------------
والیـــــــــــــــــــــــــبال!
به به! عالیه...باور کنید پیشرفتم مثال زدنی یه! دیروز یه مسابقه بود...بردیم...
هورااااااااا
خیلی بازی قشنگی یه! ؛)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
سوال های خوبی مطرح کردید...
اگه مسکن کمک به دیگران نبود که تا حالا صد بار مرده بودم! ؛)
امامزاده اسماعیل؟!
یا علی
ما همه گم هستیم اما نمیدونیم که گم هستیم
در مورد اون رابطه ها
نیست کسی که بگویم با او رازهارا
وقتی با یکی صحبت میکنم
حتی در اوج صداقت
حس میکنم طرف فکر میکنه دارم مخ میزنم
ای بابا چه ربطی داشت
بی خیال ی سر بهم بزن
خوشحال میشم
اگه لینکم کردی خبرم کن تا لینکت کنم
بای تا...
:)
این گم شدن ها مهم نیست
مهم اینه که آدم خودشو بعضی وقتا تو بعضی جاها گم نکنه...
قربانت
:)
ممنون که هستی
سلام
مهمتر از گم شدن اینه که روزی حتما پیدا بشیم
برای خودم!
و برای شما دعا می کنم !
که خدا ازمون بگیره هر چی رو که خدا را از مون می گیره!
برای خودم!
و برای شما دعا می کنم !
که خدا ازمون نگیره هر چی رو که خدارو ازمون می گیره بلکه بهمون نشون بده مهمند ولی برای خدا!
سلام
ممنون
سلام س-ف جان
منم نظرات دوستانو تایید میکنم
گم شدن مهم نیست
مهم اینه که بفهمی داری بی راهه می ری
و از همونجا برگردی به راه درست..
و در آخر مقصد..
یه چیزی یواشکی بهتون بگم من خیلی دیر با مسیرها آشنا میشم کلا جای جدید که میرم خیلی طول میکشه عادت کنم و مسیرو یاد بگیرم ..یادمه من و خواهرم با هم که مدرسه می رفتیم اول دبستان که بودم با هم دعوا میکردیم که اون مسیری که من میگم درسته ولی خواهرم گفت نه اون مسیری که من میگم درسته و در آخر هم حرف خواهرم درست بود (خجالت)
:)
دعا کن هیچ وقت گم نشم..
سلام عزیز
؛)
چشم حتما
سلام
اون بیچاره ها بحثشون خوصوصیه خوب نی مزاحم شیم!!!
سلام...
شایدم شما راست می گی...
باشه گلم٬اصلا ولش کن.
به ما چه؟
؛)
دیدی توی وبلاگم سوال کردن که چی کارمی!؟
خیلی هم بد سوال کرده دوستمون!
:)
خودمونیماا راستی راستی من چی کاره ی تو ام؟
لااقل به من بگو!