نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

...

 

مهربانا... 

نیک می دانم دیگر توان اداره دلم را ندارم... 

کاری بکن٬ 

لطفی... 

عنایتی... 

چیزی.... 

سنگ ریزه هایی که زیر پایم سر می خورند٬خبر از سقوط می دهند... 

مرا دریاب... 

چه کنم٬عنان گسیخته می تازد و گرد و غبارش٬اسمان دلم را تیره و تار کرده... 

معبودا... 

صاحبا... 

چه کنم؟ 

چاره ای...  

نظری... 

چیزی... 

مگر نگفتی دلم دست من امانت است؟ 

من رسم امانت داری نمی دانم...سر افکنده امده ام امانت را تسلیم صاحب اش کنم... 

دیگر بیش از این توان ندارم... 

تلنگری لازم است تا این چینی بند زده از هم بگسلد... 

به جمال ات قسم٬تمام توان ام را به اسارت گرفتم... 

سر سجاده عشق٬دو رکعت نماز باران خواندم...مگر غیر تو را از دلم بشوید... 

نشد... 

روزه سکوت گرفتم تا نام غیر تو را به زبان نرانم... 

نشد... 

نیمه شب٬طواف تو کردم...دلم حول کعبه ای دیگر چرخید... 

خواستم راه جهاد پیش بگیرم٬توان جهاد اکبرم نبود... 

خواستم امر به معروف کنم٬تعریف ام از معروف عوض شده بود... 

خواستم از منکرت نهی کنم٬دیدم رطب خورده ام... 

خواستم از دشمن ات روی گردانم....دیدم دلم عجیب در گرو نفس است... 

خواستم دوستان ات را دوست بدارم...دیدم دوستانت مرید نمی خواهند٬پیرو طلب می کنند... 

خواستم زکات مال ام را دهم...دستم خالی بود و دلم پر از گناه....نمی دانستم زکات ان همه گناه چه می شود... 

خمس داشته هایم را می بایست سر سال کنار می گذاشتم...گذشتن از یک تار مویش هم برایم حکم مرگ داشت... 

 

من ماندم و کوله بار ناتوانی... 

امده ام... 

با سبد سبد شرم...دریا دریا رو سیاهی... 

برای بنده ی بندگی نکرده ات٬چه می کنی؟ 

دلم را بگیر رو رنگ خدایی بزن... 

نازنینا... 

دلم از دلم گرفته... 

دلم منزلگه توست...غیر تو در ان سکنی گزیده... 

روی بیرون کردن اش را ندارم.... 

مگر نگفتی٬میهمان حبیب توست؟ 

می دانم حبیب نیست و رقیب است... 

اما من... 

اری من٬سالها پذیرایش بودم... 

کاری بکن... 

نظری... 

لطفی... 

مرحمتی...

نظرات 17 + ارسال نظر
امید جمعه 1 آبان 1388 ساعت 22:55 http://www.pikaso.pardisblog.com

. . . . . . ¶¶ . . ¶¶¶ ..¶¶¶
. . . . . . . ¶¶¶ . . ¶¶¶.¶ .¶¶
. . . . . . .¶¶¶.¶. .¶¶¶. . .¶¶
. . . . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶¶ . . .¶¶¶
. . . . . .¶¶¶¶¶ . . ¶¶¶¶.¶¶ .¶¶
. . . . . ¶¶¶¶. . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶. . . . .¶¶. . . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶. . . . ¶¶. . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. . ¶¶
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶.¶¶
.¶¶. . . . .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶.¶¶
.¶¶¶¶¶ . . . . . ¶¶.´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
.¶¶¶¶¶¶¶. . . .¶¶. ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. ¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. .¶¶¶¶¶¶¶ . ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. . .¶¶¶¶¶¶. ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶
. . . .¶¶¶¶¶¶¶. . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ´¶¶¶¶
. . . . . . . .¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . . ¶¶. . ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . .¶¶. . .´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´´´¶¶¶¶


سلاممم

خوووووبی
وب قشنگی داری اگه دوست داری تبادل لینک کنی من رو با نام دنیای جور وا جور لینک کن و به ما خبر بده تا شما رو هم لینک کنم

سلام
:(

milad جمعه 1 آبان 1388 ساعت 23:02 http://milad-love.blogsky.com

سلام .
وبلاگ قشنگی داری .
خوشحال میشم به منم سر بزنی .
اگه خواستی تبادل لینک کنیم به من خبر بده .

سلام
:(

ابرسفید شنبه 2 آبان 1388 ساعت 00:14 http://abresefid.aminus3.com

این خماری از سر تو میگساران می رود... غصه نخور، درست می شه :)

غصه؟!
مگه با وجود خدای به این مهربونی غصه هم معنا داره؟

س.ح شنبه 2 آبان 1388 ساعت 00:35 http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام..س.جان..
وااای اینا چیه نوشتی؟؟ خرمن یکساله ما رو به اتیش کشید...
محشره..

///خواستم امر به معروف کنم٬تعریف ام از معروف عوض شده بود...

اون خبر سقوط....

خواستم دوستان ات را دوست بدارم...دیدم دوستانت مرید نمی خواهند٬پیرو طلب می کنند...///

اون سوال هم که دیگه هیچی...
///برای بنده ی بندگی نکرده ات٬چه می کنی؟///

این سواله از اون سوالاست که وقتی داری از خدا میپرسی
علامت سوالش تا اخره دنیا میره..

التماس دعا..فراوون




سلام نازنین...
خدا این سوختنارو دوست داره...

التماس دعا زیــــــــــــــاد

zdb شنبه 2 آبان 1388 ساعت 01:25 http://www.zshejazi.blogfa.com/

سلام.
خط به خط ه این پستت به دلم نشست.
خیلی قشنگ احساست رو بیان کردی..هنوز یجوره خاصی هستم...
نوشتت رو که خوندم دلم لرزید...
یه دنیا ممنون.

سلام
شکر...
شکر که دلت انقدر صافه...
دعام کن عزیز

ونوس شنبه 2 آبان 1388 ساعت 01:36 http://trytowrite.blogsky.com

خیلی قشنگ بود
سرشبی داشتم به یه همچین چیزایی فکرمیکردم
مرسی

ممنون

بنت الهدی شنبه 2 آبان 1388 ساعت 08:27

سلام س-ف جان
عجیب به دلم نشست...
ممنونم که این حس معنویتو به ما هم منتقل کردی....
..
خدایا از من بگیر هر آنچه تو را از من می گیرد....

سلام
ان شا الله
و من الله توفیق...

مهرداد شنبه 2 آبان 1388 ساعت 08:42 http://manam-minevisam.blogsky.com

سلام
خیلی قشنگ بود، مرسی
یه حقیقتی رو میخوام اینجا اعتراف کنم:
من خیلی دوست داشتم که پست های با موضوع های اینجوری داشته باشم، ولی هرچقدر که تلاش کردم اصلا نتونستن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
(به کسی نگیا!!!!)
تبادل لینک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
موفق باشی

سلام
...

:)
ممنون

ح.ع شنبه 2 آبان 1388 ساعت 15:48

تو را فراقت ما گر بود و گر نبود
مرا به روی تو از هر که عالم است فراق

...

داود شنبه 2 آبان 1388 ساعت 18:07 http://yaran1388.blogsky.com

سلام
جالب بود حرف دل خیلی هامون.
ممنون از بیان زیبا و بی ریا. خدانگهدار

سلام...
ممنون
خداحافظ تون باشه...

امین شنبه 2 آبان 1388 ساعت 18:23 http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام
انصافاً شما باید نویسنده میشدید!

سلام
چوب کاری نفرمایید امین خان...

امین شنبه 2 آبان 1388 ساعت 21:58 http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام دوباره
قضیه این چوب کاری چیه؟! آقای وطن دوست هم خیلی استفاده میکنه...

سلام
گویا اقای وطن دوست زحمت پاسخ گویی رو تو پست جدیدشون کشیدن.
؛)

س.ح شنبه 2 آبان 1388 ساعت 23:26 http://badbadakeabyy.persianblog.ir

دباره سلام..
س.جان..کتاب قانون توانگری رو خوندی؟؟

سلام عزیزم
متاسفانه نه٬چه طور مگه؟

سلام!
بدور از تفاسیر روشنفکرانه بگم که این نوشته تومنی یه دلار قیمت وبلاگتون رو بالا برد!:دی
جدی میگم!با کارای دیگه قابل قیاس نیست!
نمیدونم من که کلی خوشم اومد
ممنون
راستی ! حکایت ما هم بروز شده! سر بزنید
البته هیچ وقت نیاز به خبر دادن نبود ولی اینقدر طولانی شد که خدمون هم از رو رفتیم!
یا علی

سلام
ممنون
اومدم...

س.ح یکشنبه 3 آبان 1388 ساعت 19:08 http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام سلام...
وای چقد میام اینجا...شرمنده
یه پست جدید دارم...اگه وققتتو رو نمیگیره تومسابقمون شرکت کنین..
مرسی عسلی..

سلام گلم
دشمن ات شرمنده.
خوشحالم می کنی....
مسابقه رو خوندم...بذار کمی فکر کنم٬سر فرصت می نویسم برات...

hana چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:37

هیچ میدونی من از این پستت خوشم اومده !!!!!!!!!
خب من خیلی دیر و سخت از چیزا خوشم میاد پس برو خوش باش
جدا از شوخی خیلی صادقانه نوشتی
امیدوارم خدا کمکت کنه

ممنون

نجم الدین یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 22:43 http://najmoddin.blogsky.com/

سلام
از نوشته های زیبا شما لذت بردم
التماس دعا

سلام

لطف دارید
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد