نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

کهف شهدا

 

امروز با سارا اینا رفتیم کهف شهدا...پیشنهاد اون بود... 

دکتر می گفت: تو این جور مواقع باید ارزیابی کرد نه عیب جویی... 

همیشه از اینکه زیر ذره بین باشم یا کسی رو زیر ذره بین ببرم٬بدم می یومده... 

اما امروز کاملا بردم اش زیر ذره بین...گویا لازم بود برای ارزیابی کردن... 

پس از شجریانی که از ضبط ماشین پخش می شد گرفته تا مدل رانندگی و نشریه هایی که کاملا مرتب تو کاور صندلی گذاشته شده بود بگیرید تا مباحث مطرح شده و نوع بیان رو از نظر گذروندم... 

شما تصورش رو بکن...خانوما همین جوری اش به ریز بین بودن شهره ان...وااای به روزی که این امر دغدغه شون هم بشه... 

  

در کل٬روز مفیدی بود..حرفای مفیدی زده شد و متعاقبا برداشت های مفیدی هم انجام شد... 

اما هنوز زمان می خوام...  

فکر کنم خدا هم شوخی اش گرفته...خیلی جالبه...

 

پ ن ۱: دیروز یکی از دوستای قدیمی مشترکمون رو گویا تصادفا دیدم...بعد از کلی حاشیه رفتن کلی حرف جدی زد...هنوز تو شوک ام! باورم نمی شه! مگه می شه؟! کی فکرشو می کرد؟ هنوز اخرین جمله اش تو گوشم زنگ می زنه... 

خواهش می کنم به پیشنهادم به طور جدی فکر کنید... 

یا حسیـــــــــن! 

پ ن ۲: از کلاس زبان که اومدم بیرون٬یه اقایی با دو تا بستنی پیچ پیچی جلوی در کلاس ایستاده بود...به قدری صحنه ناز بود که بی اختیار چند لحظه ایستادم و نگاه اش کردم.... 

فکر کنم خانومشون مثل من بوده! بستنی پیچ پیچی دوست می داشته.... 

پ ن۳: دعام کنید...داده های ذهنم خیلی درهم برهم شده...  

پ ن۴: یادتون نره...اینجا برام حکم دفتر خاطراتم رو داره...دنبال چیز دیگه نگردید!

 

۴۲

نظرات 5 + ارسال نظر
آناهیتا دوشنبه 4 آبان 1388 ساعت 22:38 http://iceheart3.blogspot.com/

سلام وبلاگ قشنگی و پر محتوی داری به وبلاگ منم سری بزن تا با هم بیشتر همکاری کنیم ، بدون هیچ هزینه و وقت ، اصلآ بدون کلیک روی تبلیغات و عضو شدن تو سایتهای مختلف می تونی درآمد داشته باشی مهم اینکه هر وقت که تو اینترنت بری حالا هرکاری داشته باشی دانلود کردن یا وبلاگ update کردن و بازی کنی وغیره برات درآمد حساب می شه چیزی واقعا از دست نمی دی حتی اگه وقتی براش نذاری هر ماه $20 می گیری

سلام
؟؟

س.ح دوشنبه 4 آبان 1388 ساعت 22:58 http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام...عزیز دلم
توی این دنیای خدا هیچی نشد نداره...عجب..
۱-اون نمایشگاه از ۱۳ تا ۱۷ ابان این طور که شنیدم..محلش رو هنوز مطمئن نیستم..خبر مبدم...از یکی پرسیدم هنوز جواب نداده...
۲-کدوم روزش رو میخوای بری؟

۳-راستی مهلت ارسال اثار تمدید نمیشه هااااا دی
یا علی

سلام نازنین
ممنون...برنامه هامو هماهنگ می کنم یه روزشو با هم بریم.خوبه؟

راست اش هیچی به ذهنم نمی رسه٬اما میام!
قربونت برم!

سهیل سه‌شنبه 5 آبان 1388 ساعت 00:06 http://daypic.blogfa.com

سلام خانم س ف .

بابت حضور کمرنگ این مدت واقعا عذر می خوام...
نمی خواستم که کسی را نگران کنم...
مخصوصا دوستانی که زلال و البته صمیمی هستن...
چیزی که مطمئنم به راحتی نمیشه بدست آورد.

نمیدونم چی شده بود که همه ی بلایای سیستمی سر کامپیوتر من فرود میومد...
اول هاردم و بعد هجوم چیزی حدود چهل تا ویروس به سیستم ام...ادامه اش هم که خودتون می تونید حدس بزنید...

به هر حال بابت اینکه این مدت نتونستم همراهیتون کنم واقعا معذرت می خوام...
انشاءالله که دیگه پیش نمیاد...

درباره ی متن اصلی که نوشتین:
همینقدر بگم که ریز بینی مثل چاقویی می مونه که هم میتونه مفید باشه و هم خیلی خطرناک...
حتی اگر واجب هم میدونید با احتیاط وکاملا دست به عصا در این زمینه پیش برید...

در باره ی پی نوشت هاتون :
فکر می کنم که اگر روزی برسه که نتونید بنوسید (چه اینجا و یا هر جای دیگه ای) کم کم از درون شروع به پوسیدن می کنید...مخصوصا شما که اهل درد و دل کردن هم نیستین و به قول معروف آدم توداری هستین...
با اینکه ناقص و یا دوپهلو و گاها رو به مخاطبی خاص به صورت مجهول می نوسید...ولی پیشنهاد می کنم که ترکش نکنید... هیچ وقت ...

خب دیگه زیاد پر چانگی نمی کنم و براتون آرزوی سلامتی و پیروزی میکنم و از خدا می خواهم که همیشه شادو پیروز و پر غرور باشین.

امیدوارم یادتون نرفته باشه که دعام کنید...

التماس دعا.

یاعلی.

سلام
خواهش می کنم.خوشحالم که سلامتید...
یادم استاد کامپوتر مون میگفت : همیشه سازنده های ویروس رو دعا کنید...اگه اونا نبودن شاید نرم افزارها انقدر رشد نمی کردن...

ممنون بابت نصیحت دوستانه تون.

دعام کنید
یا علی

ونوس سه‌شنبه 5 آبان 1388 ساعت 01:43 http://trytowrite.blogsky.com

امیدوارم هر چه زودتر داده‌های ذهنیت منظم بشه
و همچنین بتونی تصمیم خوبی بگیری
راستی کهف شهدا که میگی کجاست؟
موفق باشی

ممنون گلم...
کهف شهدا...یه غاره تو ولنجک توش چند تا شهید گمنام خاک هستن...
جای بسیار خوبی ه...
حتما یه روز برو...
اگه رفتی یاد منم بکن...

بهار سه‌شنبه 5 آبان 1388 ساعت 17:49

سلام سلام
این پستتون یکمی خصوصی بود!
من که چیزی متوجه نشدم!
بجز بستنیش!
که باید برم یه دونه بخرم
منم امید وارم هر چه زودتر داده های ذهنیتون منظم بشند
برای چیزای متوجه نشده ام روز تولد دعاتون می کنم زیادتر از زیاد شما
با آرزوی موفقیت بسیار
وتصمیمهای قشنگ
التماس دعا

سلام سلام خانوم خانوما!
کم پیدایید؟
من واقعا شرمنده ام...اینجا تنها جایی که می تونم خاطراتم و ثبت کنم...پس ببخشید اگه گاها خیلی خصوصی می شه..می خوام این لحظات ثبت بشن...دوست دارم سالها بعد وقتی برمیگردم به اون روزا...یادم بیاد کی بودم...چی بودم و دغدغه هام چی بوده...
ممنون که دعام می کنی
خوشمزه ترین بستنی های دنیا رو برات ارزو می کنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد