من نه از قافیه سازی چیزی می دونم٬نه از ردیف...هنوز هم خیلی اوقات یادم می ره فرق غزل با قصیده رو...
من حتی خیلی کم شعر می خونم...
از موقعی که یادم می یاد فقط نوشتم...همین.
دیشب...شب خوبی بود...
نیمه های شب خوابیدم...قبل از اذان صبح بیدارم کردند...ذهنم پر از کلمه بود...
چراغ مطالعه ام رو روشن کردم و کلمات و اوردم روی کاغذ...
همین...
من٬منم.مهر ام یه گل سرخ
همسر داغ شقایق شده ام
ماه هست مادر من
کمکی نور جهیزم کرده
پدرم افلاک است
کوکب و نور و فلک
همه مهمان من اند
باد هم می امد
چه بسا٬می رقصید
اب٬ساقی شده بود
قدحی ملحم داد
او٬ ولی مست ام کرد
مست از روز ازل
کاشکی بنماید
رخ به من تا به ابد
کام من شیرین بود
تو به من می گفتی
برف هم می امد؟
چه مهم است٬مگر؟
تو بگو سیل ام بود..
ما که افاق ز پا رد کردیم
چه مهم است دگر؟
نرم نرمان رفتیم...
از ازل تا به ابد
یادمان می ماند٬
ان دم وصل دگر؟!
سلام.
دیشب اومدم گفتم صبح براتون نظر می ذارم ....حالا که اومدم یه پست جدید...یکم آرومتر...به فکر ما پیاده ها هم باشین...
س.ف ... اگر پسر بودین بهتون جای س می گفتم سهراب ؛-) شعر قشنگیه...
علاوه بر قلمتون که زیباست ...شعر هم خوب می گید...
روی حرف قبلی که فکر نکردین...حداقل روی این شعر خوب فکر کنید که از جنس خودتونه...
با تمام بی کسی ها ساختم
با غم یک کینه او سوختم
چشم بر درگاه یا حق دوختم
با خودم گفتم :
مرگ با یاد عشق دیگر بس است
آنکه یا حق را ندارد بی کس است
من که دارم یک خدای ماندگار
غصه خوردن را نیاید هیچ کار
من به عشق این خدا برخواستم
صبر از او کار از خودم را خواستم
از خدای خود به یاری خواستم
یا محمد گفتم و با یا علی برخواستم
از خدا براتون موفقیت و آرامش ذهن و دل را خواستارم...
التماس دعا.
یاعلی.
سلام
شما بگید *سهراب*...چه فرقی می کنه؟
ممنون از لطف تون
راستی شما چه جوری گفتید که من فکر نکردم؟!
من به همه داشته ها و نداشته هام...سوالام و جوابام...فکر می کنم.
به سوال های شما هم فکر کردم.
شعر هم عالی بود.
ممنون
یا معاشق
عالی بود.
دو تا تصحیح :
1- مهر من به جای مهریه ام
2- تو بگو سیلی بود ..یعنی چی؟ :دی
---------------
به قول قیصر :
شاعری که کار نیست
من به فکر دیگرم..
-----------------
یه روز دوباره شعر میگم
اما برای صاحبش..
عزیز باشید!
ممنون که اومدید.
۱ـتصحیح شد.
۲- سیل٬ همونه که وقتی خیلی بارون میاد راه می یوفته...سیل٬طوفان٬سونامی...
جا افتاد؟ :دی
۳- « نمک پرورده ی زخمم .. به مرهم احتیاجی نیست...»
یا معاشق
سلام س-ف جان
خیلی عالی گفتین...
کلا شما ماشاءالله استعداد خیلی چیزا رو دارین :)
از این قسمت خیلی خوشمان آمد:
"چه مهم است٬مگر؟
تو بگو سیل ام بود..
ما که افاق ز پا رد کردیم
چه مهم است دگر؟ "
...
اینجا یه جور احساس تعلق و دلبستگی به چیزی نداشتن رو نشون داد و این خیلی زیباست...
منتظر شعرای بعدیتون هستیم:)
سلام گلم٬
بله استعداد بی نظیری در فوق العاده نبودن...
ــــــــــــــــ
ممنون
اینم من نگفتم.خودش اومد.
اما اره٬کاش بازم بیاد
وبلاگ جالب و قشنگی دارین خوشحالم میشم به ما هم سر بزنید
سر فرصت بهتون سر می زنم.
سلام
تبریک میگم
شعر شما هم مثل نوشته هاتون زیباست
انشاالله در همه امور زندگی موفق باشید. خدانگهدار
سلام اقای حیدری
و من الله توفیق
ممنونم
در پناه او
سلام دوست شاعر ؛)
بابا دم شما گرم! هنراتونو یکی یکی رو میکنید که چشم نخورید؟!:)
خیلی دلنشین بود!
خوش باشی در پناه حق
سلام عزیزم.
لطف داری.
ممنون
یادمان می ماند٬
ان دم وصل دگر؟!
یه چیزیایی اینجا چشمک میزنه...
فک کنم دریافتم....دریافتم
.
.
فقط یه شوخی بود....!!!
شاد باشی عزیزم
؛)
خوشمان امد!
ممنون عزیز
سلام
همیشه موفق و فرخنده دل باشین
سلام
ممنون عزیز
بابا توکه یه پا شاعری
امضا میدی؟!!!
امضا نه٬اما عکس یادگاری و هستم!
:دی
سلام.
با تخم مرغ تقلبی به روزم...
سلام.
اومدم.مثل همیشه عالی بود.
che balayi
?
alan check kardam chizish nist
:(