نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

فکر کنیم ـ ۱

 

الوعده وفا... 

 

قبل از هر چیز از دوستانی که با نظرات شون منو کمک کردن تشکر می کنم.در ثانی٬خواستم متذکر شم که من به هیچ عنوان هیچ گونه توانایی و احیانا ادعایی در زمینه نوشتن به این سبک و سیاق ( که مستلزم قدری فکر کردن هست) ندارم. 

وقتی مطالب پربار و ارزشمند دیگر دوستان رو تو وبلاگ هاشون می خونم از گذاشتن همچین پست هایی ... 

بگذریم. 

می نویسم٬چون دوست دارم  بعدها بدونم دراین برحه از زمان به مسایل چگو نه نگاه می کردم... 

 

بسم الله... 

 

به پست *فکر کنیم* دوباره نگاه کنید. 

الناس علی دین ملوکهم... 

اگر دقت کرده باشید٬گفتم چند وقتی است ذهنم درگیر این جمله شده... 

بگذارید به حساب نادانی ام٬اما من نتوانستم این سخن را منتسب به رسول الله بدانم.مخصوصا اینکه دوستان در نظراتشان به این مسئله اشاره کرده بودند که این حدیث (جدای درست یا غلط بودن) یک قانون است. 

مشکل من دقیقا همین جاست.به نظر من یا این جمله از پیامبر نیست و جز احادیث جعلی به شمار می رود یا بنا به شرایط مکانی و زمانی حدیث٬پیامبر نقدی تلخ بر شرایط جامعه ان دوران گفته است. 

مگر می شود مردم به دین پادشاهان شان باشند؟ 

قانون٬احکامی است که برای اداره بهتر یک جامعه انسانی در نظر می گیرند.که اطاعت از ان واجب است.برای مثال٬من فرهیخته باشم یا نباشم٬موافق باشم یا مخالف٬ملزم به اجرای ان هستم. 

به عبارت دیگر ما در قانون مداری تسلیم محض هستیم و جز تبعیت کاری نباید بکنیم. 

حال انکه٬دین امری است فطری و به طبیعت ما بر می گردد.ما در طبیعت خود نمی توانیم تابع باشیم.(در اصول دین نیز تابعیت و تقلید جایز نیست) 

هر انسانی منحصر به فرد است و سلایق و عقاید منحصر به فرد خود را دارد.وقتی می گوییم مردم به دین پادشاهانشان هستند٬دو حالت پیش می اید.یا این حالت حاکی از جور و غلبه حاکمان است که به نظرم بعد از مدتی بنا به نظریه دیالکتیکی٬این دین محکوم به شکست و نابودی است و یا بر اساس تربیت صورت گرفته.تربیت یعنی شکوفایی استعدادها.تربیت یعنی اموزش یک چیز به  عده ای و مشاهده چیزهای مختلف در افراد. 

به نظر من تربیت یکسان هم لزوما نقش یکسان به وجود نمی اورد.اگر در جامعه ای همه یک نوع رفتار را می پسندیدند و انجام می دادند باید به مربی شک کرد.چون ادمی داده هاییرا که می گیرد با طبیعت و فطرت اش درمی امیزد و حاصل ان را بروز می دهد. 

و استبداد دقیقا عکس این است.یعنی حکم به یک چیز٬برای همه... 

نقش های یکسانی که این نوع تربیت به وجود می اورد تا زمانی که چوب معلم بالای سر ماست وجود دارد و مادامی که این اهرم قدرت برداشته شود٬شما به سمت سلیقه و عقیده خودتان(که ریشه در فطرت و طبیعت تان دارد)بر می گردید. 

 

به نظر من حدیث فوق نوعی ترویج استبداد است.پس یا جعلی است و یا در جایی خاص به منظوری خاص و غیر عام مطرح شده. 

از طرفی فرق عمده ان با احادیثی مثل: 

 حاکمان هر زمان لیاقت مردم همون زمان هستند...  

اینه که در حدیث فوق این مردم هستن که که به شرایط جهت می دن٬نه لزوما قدرتی که در دست گروهی خاص هست. 

 

امیدوارم تونستم باشم مطالبی و که می خواستم بگم رو خوب مطرح کنم. 

 

پ ن۱:امروز سریر عزیز اومده بود دانشکده دیدنم... 

نبودم. 

حیف!  

دیدن بعضی از ادما جدا سعادت می خواد.ان شا الله خدا برای خونواده محترم اش حفظ اش کنه.

نظرات 12 + ارسال نظر
301040 سه‌شنبه 3 آذر 1388 ساعت 23:46 http://301040.blogsky.com

قبل از این که متن رو بخونم...
فقط بگم که 2 دقیقه پیش نوشتیش! یعنی داغ داغه...

در ضمن، همین که سعی کردین فکر کنین، خودش خوبه جای خودش!

:)

301040 سه‌شنبه 3 آذر 1388 ساعت 23:49 http://301040.blogsky.com

خوب، حالا خوندم.
ولی هیچی نفهمیدم :)

eeeeeeee!
جدی؟
چرا؟
:(

301040 چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 00:07 http://301040.blogsky.com

خوب نفهمیدم دیگه!

در زمینه ی "دعا کردن" هم... ایشالا هر چی خیره!!! :)

:-ا

هدی چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 05:57

سلام س-ف جان
با تفاسیری که شما آوردین باز منم مثل خود شما نمیتونم
قطعا رای به جعلی بودن حدیث بدم...
ولی شاید خوب باشه رو این جملتون تامل کرد:
" در جایی خاص به منظوری خاص و غیر عام مطرح شده"

شاید و باز شاید چون حکومت گذشته ها یک حکومت رعیت و رعیت زارده و شاه و شاهزاده بوده..

ولی باز باید فکر کنم...

ممنونم.

سلام گلم.
باز هم فکر کن.اگه به نتیجه جدیدی رسیدی٬خبرم کن.
یا علی

ع.ر.وطن دوست چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 08:02

سلام!
بنظر من ، این حدیث نمیگه که مردم حتما باید پیرو حکومت در هر شرایطی باشند!
منظور این حدیث اینه که حکومت و امیران جوامع، تاثیر زیادی بر اعتقادات و کنترل فکری جوامع دارند!
و این دقیقا اهمیت تشکیل حکومت برای برقراری یک ایدئولوژی مثل اسلام رو نشون میده! که بدون تشکیل حکومت و برقراری قوانین حکومتی نمیشه فکر اسلامی رو رواج داد.

هر حکومتی که بوجود میاد برای خودش ایدئولوژی رو بهمراه میاره که برجامعه حاکم میکنه و اگر ملت این ایدئولوژی رو نپذیرند این حکومت سر انجام کنار میره و حکومت دیگری جایگزین میشه که متناسبتر باشه!
تمام ملل دنیا رو که نگاه کنید ، این قاعده رو میبینید! در طول تاریخ هم همین بوده!

یا علی

سلام
این دیدگاه هم جالبه٬
اما به نظر شما درسته که مردم از اجتماع شون رنگ بگیرند؟
این صرفا جا انداختن یک تقلید کورکورانه نیست؟ این به نوعی گرفتن توانایی تفکر از مردم نیست؟

رستگار چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 14:30 http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام عزیزم
متن قابل تعملی بود!
الان فرصت اظهار نطر ( اگه قابل بدونی) ندارم.
بازم میام!
یا حق

301040 چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 15:11 http://301040.blogsky.com

ادعای این که حدیثی جعلیه نیاز به تخصص و تفکر بسیار زیاد داره که با یکی دو نظر و نگاه و یکی دو روز فکر و بحث و مطالعه حاصل نمی شه.

تشر دوستانه: در فکر کردن و نظر دادن عجله نکن.

بله٬حق با شماست.
من به اندازه خودم روش فکر کردم و چون به این نتایج رسیدم برای شما هم مطرح اش کردم که اگه به نظرتون جایی رو بد فهمیدم متوجه بشم!
به این جملات پست ام نگاه کنید:
بگذارید به حساب نادانی ام...
یا
به نظر من یا این جمله از پیامبر نیست .

عجلـــــــــه؟!

301040 چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 15:12 http://301040.blogsky.com

البته تشر فوق به خود من هم وارده.
پس به خودم هم میگم

ممنون که توجه می دید.

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 15:45

:-*

؟؟؟؟

یه آشنا چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 18:52

سلام
نمی دونم چی بگم...

دقیقا نظر علیرضا رو دارم: "منظور این حدیث اینه که حکومت و امیران جوامع، تاثیر زیادی بر اعتقادات و کنترل فکری جوامع دارند!"

عوام از آقا بالا سر یا بزرگترشون "همیشه" پیروی می کنند. مثل یه بچه! دیدین چه جوری خلق و خوی پدر و مادرش تو اون تاثیر می ذاره. عوام هم همینطور، یعنی نگاه می کنند ببینند حکما چه جوری رفتار می کنند تا خودشونو با اونا تطبیق بدن.
حالا مگر اینکه با اون حکومت مخالف باشن یا جزء افراد فکور جامعه باشن (خواص). که بازم ممکنه با فکر خودشون راه درست رو انتخاب کنن یا توی ضلالت بیفتن. (بستگی به هدفشون داره که باید ببینیم دنبال چه منفعتی میرن...)

سلام.
ممنون که بحثارو دنبال می کنید.
با شنیدن نظرات اقای وطن دوست.ذهنم روشن تر شد.بله شاید هم ایشون صحیح می فرمایند.
یا علی

امین چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 19:12 http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام
من هم با آقای وطن دوست موافقم. راجع به جوابی که به ایشون دادید؛ به نظر نمیرسه این جمله حالت امری داشته باشه بلکه طبیعت حاکم بر جامعه رو نشون میده.اینو که نمیشه کاریش کرد!

پی نوشت: امروز دوباره سر و کارم افتاد به اون خراب شده (تامین اجتماعی!)؛ واقعاً به این نتیجه رسیدم که اینجا جای زندگی کردن نیست.چند وقته از مملکت مون خیلی بدم اومده...خداجون، به کی باید شکایت ببریم؟

سلام
چرا٬ما باید کارخانه تولید کنیم که محصولات انسان های متفکر و تحلیل گر باشن نه صرفا تقلید گر.
ــــــــــ---
امروز به خاطر اشتباه محض یه کارمند دفتری.۳ ساعت وقتم تلف شد.کلی غر غر شنیدم.۲ بار از ولنجک تا قلهک رفتم و اومدم تا...

نمی دونم ...
به نظرم ایران و ما ایرانی هاییم که می سازیم.

ع.ر.وطن دوست پنج‌شنبه 5 آذر 1388 ساعت 06:40

سلام!
میدونید منظورم چیه؟ منظورم اینه که این حدیث از دیدگاه من یه حدیث با هدف ارائه دستور العمل نیست! بطوریکه بگه مردم باید اینگونه باشند!
بلکه این حدیث داره یک حقیقت رو در مورد یک خصوصیت جامعه بشری میگه!

از پستهایی که ادم رو به فکر میندازه خوشم میاد!

ممنون!
التماس دعا
یا علی

سلام
بله٬کامنت تون مدل فکری مو تا حد قابل توجهی تغییر داد.ممنون
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد