نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

نفس

... مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

دلم

 

 

گاهی دلم خیلی می گیرد... 

خیلی تنگ می شود... 

خیلی نازک می شود... 

 

 

انقدر که می نویسم برای دلم٬اما جایی را ندارم برای پست کردن اش...حتی اینجا... 

دلم برای نامه های پست نشده ام می سوزد... 

برای حرفای نزده... 

برای بغض های خفه شده در گلو... 

برای اشک های گاه و بی گاهم...  

 

 کاش جایی بود٬که هیچ کس نبود...برای تمام دلتنگی های یواشکی ام... 

کاش جایی بود٬می نوشتم٬بدون دغدغه خوانده شدن... 

کاش جایی بود٬فریاد می زدم٬بدون دغدغه شنیده شدن... 

 

دلم برای دفترم می سوزد٬چه گناهی کرده که باید تاب بیاورد٬بی تابی های مرا ...  

 

۱۱

  

مسیر حق

الان که مقدار قابل توجهی از التهابات انتخابات دور شدیم راحت تر می شه صحبت کرد. 

 من به احمدی نژاد رای ندادم...به هیچ وجه.تو هیچ دوره و شرایطی هم موج سبز نبودم... 

بی شک اگر انتخابات به دور دوم می رسید...رای نمی دادم... 

 

به کم و کاستی های نظام و عملکرد احمدی نژاد هم کم و بیش واقف ام اما... 

یه جورایی به نظرم هنوز هم مسیر حرکت احمدی نژاد حق ه... 

بی صبرانه منتظر سخنرانی امشب اش می مونم و براش دعا می کنم... 

چون هم ایران و دوست دارم هم اسلام و ... 

و هم رهبرم رو...  

 

پ ن۱:امروز داشتم حرفای اقای خامنه ای رو تو دیدار با خبرگان گوش می کردم.از یه قسمت اش خیلی خوشم اومد.اونجا که خواص رو به شجاعت در فهمیدن مقدم بر شجاعت در عمل سفارش کردن...

 

۱۰